أذا اشتدّ کلب الجوع، فعلیک برغیف و جرّ من ماء القراح
و قل علی الدّنیا و أهلها منّی الدّمار
وقتی گرسنگی سخت شد،
نانی و جرعه آبی برگیر و
جهان و هرچه در آنست، گو مباش!
کنار دل و دست و دریا ابالفضل
تورا دیده ام بارها یا ابالفضل
تو از آب می آمدی، مشک بر دوش
و من در تو محو تماشا ابالفضل
***
دل از کودکی از فرات آب می خورد
و تکلیف شب، آب، بابا، ابالفضل
اگر دست می داد دل می بریدم
زدست تو از هر دو دنیا، ابالفضل
***
تو با غیرت و مشک و دست بریده
قیامت بپا می کنی یا ابالفضل
«ما رأیت مثل النّار نام هاربها
و لا مثل الجنّة نام طالبها»
چون جهنم چیزی ندیدم که گریزنده آن خفته باشد
و نه چون بهشت که طالب آن خفته باشد.