فرازی از وصیت نامه ی شهید حسین حق گویان که در سن هجده سالگی در جزیره ی فاو به شرف شهادت نایل شد.
پدرم ومادرم و خواهرانم،شما هم مانند مادران دیگر آرزو داشتید که روزی در دامادیم شرکت کنید،اما عروس من در جبهه های نبرد است و عروسی من شهادت در راه اوست.سوت خمپاره ها و صدای شلیک مسلسل ها صیغه ی عقدم را می خوانند ونقل شب دامادیم رگبار گلوله های کافران است و سنگر خونین رنگم حجله گاهم است.آری پدرم و مادرم نام فرزندم پیروزی است و آزادی است.بعد از پیروزی و فتح کربلا در کنار قبر شش گوشه اش یادم کن وبرای آمرزش گناهانم دعایم کن.
فهمیدهام حسین همهاش فرق میکند!
علی زمانیان
اونجایی که شما می بینید مومنینی هستند و نصرت پیدا نمی کنند
- این بخاطر این است که یا ایمان ضعیف است؛ ایمان به چیزیست که نباید به آن مومن بود،
- یا ایمان همراه با بصیرت نسبت به مسائل جهان و مسائل حول و حوش خودشان نیست،
- یا ایمان غلط است ...
نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است...
..:: دانلود کلیپ صوتی ::..
.: بابا برام یه لاله چید، منو تو آغوشش کشید :.
.: درد دلامو که شنید حرف حسین و پیش کشید :.
.: خونم مگه رنگین تره خون حسینه :.
.: جونم مگه شیرین تره جون حسینه :.
.: یه جون اگه دادم به راه دین و ایمون :.
.: صد جون، هزارونش به قربون حسینه :.